» اخبار » رسولی که هم خادم است و هم عزیز یک ملت
رسولی که هم خادم است و هم عزیز یک ملت
اخبار - مشاهیر کشتی

رسولی که هم خادم است و هم عزیز یک ملت

فروردین 21, 1403 220127

چه یادگاری ها و چه خاطرات خوشی برای ما گذاشتی

از بارسلون تا تهران ؛ چه فرقی دارد رویِ سکویِ سوم باشی یا دوم ؟ رفتارت،گفتارت،کردارت شهادت میدهد بر وجودی که ثابت میکند همواره رویِ سکویِ اول هستی …

همانگونه با اقتدار بر سکوی قهرمانی المپیک آتلانتا ایستادی…

محبوبیتت بی خودی نیست، حاصلِ سالها در کنارِ مردم بودن است …

در قلبِ مردم ایران جاودانه هستی، چون هیچ گاه تنهایشان نگذاشتی …

دیروز “سرودِ وطن را در آتلانتا” نجوا کردی …

و از بعد آن تا به امروز مرهمِ دردِ همان مردمی شدی که سالهاست نشان داده اند یک پهلوان واقعی را از میان هزاران پهلوان پنبه به خوبی تشخیص میدهند و حرمتش را پاس میدارند، آنچنان که با تو رفتار میکنند …

آری برادر،اینگونه هست که پهلوان و قهرمانِ یک ملت و یک کشور شدی و فراتر از هر نظامِ سیاسی برای مردمت ماندی….

آقا رسول عزیز، چه خوب که روحت را به دنیای بعضی ها نفروختی و سالها تهمت و بهتان و زخمِ زبانها را تحمل کردی و در کنارِ محرومین و مظلومینِ سرزمینت هستی …

چه ابهتی دارد این پهلوان ” رسولِ خادمِ”

او امروز در میانسالی همچون جوانی، ایستاده بر آرمان،همچنان دلیری می کند …

در این سن و در چنین جایگاهی، دلیری از این جنس، یک رها شدگیِ عارفانه از بندِ مادیات می خواهد …

رها شدگی از بندِ رانت و جاه و مقام …

به راستی چه سعادتی بالاتر از این که کنارِ مردمت بمانی و خسته نشوی …

هر چقدر سرنوشتِ افرادِ قربانیِ رانت،تلخ است،مسیرِ  رسولِ خادمِ ملت بزرگ ایران پُر از شکوه و غرور است

در چنین شرایطی وقتی دکتر رسولِ خادم را می بینم که همچنان و همیشه بزرگ و استوار مانده،

آرزو می کنم ای کاش هر کسی به اندازه قد و قواره و فکرش قد میکشید…

و صد افسوس بر بی‌مقداریِ امروز که هر کس برایِ «من» شدنش دیگران‌ را له میکند و مدام در کمینی نشسته مبادا دیگری بزرگتر از او بشود که اگر شد بزند جفت قلمهایش را خرد کند!

امروزی که پُر شده از کوتوله‌هایی که برای قد کشیدن، کاری جز پا رویِ شانه‌ی کنار دستی گذاشتن بلد نیستند،جماعتی که دغدغه‌هایِ جامعه شده کسب و کارشان!

از کاسبانِ تماشا، که دخلشان لایک است و خرجشان فالوور! همینقدر سطحی و بی‌مایه. مدام در جنجال برای نمایشِ

بی محتوایِ خود و به رخ کشیدن توانائی‌های بی‌آتیه و عایدی برای جامعه!

آنهائیکه باید بدانند خوب میدانند که برای این جماعت،کاسبی‌ مقدس‌تر است از هر چیز،حتی با چنگ کشیدن به روح و روانِ هم!

نفرین به روزگار

به این نوشته امتیاز بدهید!

امتیاز 5.00
جیرئیل خان بابائی

جیرئیل خان بابائی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×