از دست روزگار بنالیم یا از دست مافیای کشتی؟/لعنت به ناعدالتی، لعنت به شرکت آتاهلدینگ، لعنت به دست های پشت پرده
وقتی منصور مهدی زاده ، قهرمان سه دوره مسابقات جهانی ، از سومین المپیک متوالی دوران ورزشی خود با دست خالی به کشور بازگشت و حتی در یکی از المپیک ها بر نفر اول و دوم مسابقات نیز غلبه کرد اما باز هم به مدال المپیک نرسید ، همگان او را بد اقبال ترین کشتی گیر تاریخ ایران خطاب کردند. اما اکنون دست روزگار کاری با پلنگ ایران زمین کرده که در بد شانسی روی مهدی زاده را هم سفید کرده است،
شاید اگر در المپیک پکن ، تیم ملی کشورمان سر و سامان داشت ، شاید اگر در المپیک لندن زانوی یزدانی یاری اش میکرد و شاید اگر در ریو داوری ها عادلانه بود، اکنون پلنگ جویبار با سه طلای المپیکش تاریخ ساز شده بود ، اما حتی دریغ از یک برنز ……..
یزدانی برای تصاحب یکی از سکوهای المپیک ریو و کامل کردن ویترین افتخاراتش نه تنها چیزی کم نگذاشت ، بلکه حتی بیشتر از توانایی هایش خرج کرد. او ماه ها با پارگی آشیل پایش، انجام سخت ترین تمرینات را به جان خرید تا خود را به المپیک برساند ، انجام تمریناتی که با آن وضعیت مصدومیتش ، پزشکان را بهت زده کرده بود اما گویا سرنوشت با رضا یزدانی لج کرده بود تا حقش را به او ندهد. شاید خیلی از کارشناسان از پس مشخص شدن قرعه بد یزدانی در وزنی که کشتی گیران روسی الاصل زیادی با ملیتهای مختلف در آن حضور داشتند و همچنین با وجود مصدومیت شدید پایش، برای او مدالی در پیش بینی هایشان در نظر نگرفته بودند ، اما او در کشتی های اول و دومش همانند یک پلنگ زخمی چنان جنگید و بر رقبایش تاخت که کسی نبود تا شایسته تر از او را،برای تصاحب گردن آویز طلا برگزیند. رضا غیرت کرد و مردانه جنگید همین بالاترین مدال برای مردم است شاید اگر بولتوکائف روسی در همان شروع مسابقات با باخت مقابل حریف اوکراینی از دور رقابتها کنار نمی رفت
روس ها هم برای کنار زدن نماینده ایران در این وزن ، دست به دامن داوران نمی شدند و او را در فینال میدیدیم، دنیا دید که گازیموف آذربایجانی در مقابل پلنگ جویبار حرفی برای گفتن نداشت ، اما داوران ندیدند تا لبخندهای طعنه آمیز رضا پس از شکست در ریو ، برایمان از اشک هایش در لندن تلخ تر باشد. پلنگ باز هم به فینال المپیک نرسید تا همانند المپیک قبل ، آمریکایی ها در فینال همانند قورباغه ای که در حوض بدون ماهی پادشاهی می کند ، کدخدایی کنند،آمریکائیها طلای لندن خود را در این وزن تکرار کردند، اما این بار با کشتی گیری شایسته تر ،کایل اسنایدر در اوج جوانی دست به کار بزرگی زد. شاید بهتر از او هم برای رسیدن به طلای این وزن در دنیا بودند ، اما او با برنامه ریزیهای منسجم و برد و باخت کردن در مقابل خوبهای این وزن در تورنمنت های قبل از المپیک و البته کمی چاشنی شانس در قرعه ها ، به فینال المپیک رسید تا اوج کارش را در فینال مقابل گازیموفی شاهد باشیم که آمده بود دو برنز المپیکهای قبلی خود را تبدیل به طلای المپیک ریو کند و خداحافظی شکوه مندانه ای از میادین کشتی داشته باشد.
اما اسنایدر داغ طلا را بر سینه اش گذاشت تا تیم ملی کشتی آزاد کشورش بدون طلا ریو را ترک نکند.مدالهای برنز این وزن هم با وجود مدعیانی همچون آنزور بولتوکائف ،رضا یزدانی ،گئورگی کیتائف و والری آندرسیف،نصیب دو کشتی گیری شد که شاید در خوشبینانه ترین حالت هم این مدال را برای خود متصور نبودند. آلبرت ساریتف روسی الاصل که برای رومانی کشتی می گرفت و خوشرنگ ترین مدالش ، برنز مسابقات جهانی ۲۰۱۱ بود ، پس از سالها دوری از میادین بزرگ ، از قرعه آسان خود در بالای جدول نهایت استفاده را برد و به مدال برنز رسید.
ماگومد ابراگیموف ازبکستانی هم که در شانس مجدد با لنگ و تندری که در همان ثانیه های ابتدایی کشتی به رضا یزدانیِ داغون از نظر روحی و روانی و آسیب دیده از نامردی و ناجوانمردی مافیای کشتی زد و او را با ضربه فنی شکست داد ، پس از گذاشتن داغ مدال برنز بر دل ما و پلنگ جویبار با روحیه ای مضاعف راهی دیدار رده بنده شد تا با شکست دادن آندرسیف آسیب دیده ، مدال برنز را به ازبکستان ببرد.رضا یزدانی شایسته ترین فرد برای رسیدن به خوشرنگ ترین مدال المپیک بود. اما نفرین به شرکت آذربایجانی آتا هلدینگ(اسپانسر وقت اتحادیه جهانی کشتی)، نفرین به مافیای کشتی و نفرین به ناجوانمردی که یکی از شایسته ترین کشتی گیران تاریخ را از رسیدن به مدال المپیک محروم کرد. تا برای همیشه تاریخ محروم کردن رضا یزدانی از رسیدن به مدال المپیک همانند لکه ننگی بر پیشانی کشتی جهان و مسئولانش حک شده باقی بماند.